فعالیتهای زنان با اولویت نقشهای همسری و مادری باید باشد.طبق آیات و روایات حضرت فاطمه زهرا (س) به عنوان الگوی تمامنمای زن نام میبرد.
با توجه به سیره حضرت فاطمه زهرا(س) در مییابیم آنچه که در وجود زن نهفته است، قابلیت هدایتگری، انسانسازی و آرامشبخشی است، اوج این هدایتگری و ایجاد آرامش هم در ارتباط با همسر و فرزند بروز میکند. لذا زنان برای هدایتگری و آرامشبخشی آفریده شدهاند.
با نگاه دقیق به آیه 22روم و تاکید بر عبارت " .... لتسکنوالیها .... " در می یابیم که در روان شناسی قرآنی ، امر زناشویی و انس همسری ، گویای آن است که زنان شوهران خود را با جذب به سوی خویش
و زدودن غبار خستگی آشفتگی و خشونت حاصل از فعالیت های اجتماعی پر تنش از روح و روان آنها ، آرامش و امنیت روانی به آنان هدیه می کنند . دقیقا مشابه نقش مادری که چنین وظیفه ای را در ارتباط با فرزندان خویش بر عهده دارد .
نکته قابل توجه این است که آرامش های ذکر شده که درون نهاد محکم خانواده سالم حاصل می شود ، تحقق نمی یابد ؛ مگر با مشارکت یکسان و همگام زن و شوهر که به عنوان ارکان اصلی تشکیل دهنده نهاد خانواده هستند .لیکن در رهنمود خداوند "زنان " در نقش مادری و همسری محور و کانون امنیت و آرامش خانواده هستند .
به دلیل ویژگیهای فطری که خداوند در زن قرار داده است وظیفه اصلی وی را میتوان همسری و مادری دانست چرا که این دو وظیفه در زندگی انسان نقش اصلی و محوری دارد و هر فعالیت زن باید در راستای این دو وظیفه باشد تا به او لطمهای وارد نشود.
در خانواده تأمین امنیت روانی به عهده مادر و تأمین امنیت اجتماعی به عهده پدر خانواده است، از آنجایی که زن به عنوان عامل تسکیندهنده روحی و روانی خانواده مطرح است، شغل نخست وی را میتوان همسری و سپس مادری دانست.
برای اینکه یک زن بتواند این نقش را به بهترین نحو ایفا کند، باید سالها قبل از اینکه در نقش همسری و مادری قرار گیرد، نسبت به انجام بهتر آن آگاهی و علم لازم را کسب کند.
منظور از کسب علم و آگاهی برای ایفای بهتر نقش مادری، کسب علم در سطوح دانشگاهی و حوزوی نیست بلکه علمی فراتر از آن است که بتوان به وسیله آن فهم، درک، تقوی و بصیرت خود را افزایش داد و به وسیله آن به کمال رسید.
در طول سالهای اخیر دچار نگاه افراطی و تفریطی به خانواده شدهایم و این جریانهای افراطی و تفریطی در حوزه زنان و خانواده باعث شده این حوزه دچار رفتارهای سلیقهای شود اما در حقیقت حوزه زنان و خانواده باید مبتنی بر نگرش و بینش باشد زمانیکه به این حوزه نگاه سلیقه محور داشته باشیم از مسیر تعادل خارج میشویم.
یکی از چالشهای اساسی در حوزه زنان و خانواده اتکا به مبانی غربی و غیر بومی است هم اکنون با اتکا به مبانی بومی در حوزه زنان و خانواده به تولید محتوا نپرداخته و نیروی انسانی خود را بر این اساس تربیت نکردهایم.
تا چه میزان در کتب درسی برای پررنگ شدن نقش مادری در خانواده، محتوای خاصی ارائه شده است؟ آیا در دوران راهنمایی و متوسطه در خصوص نکات خانهداری، آشپزی، کودکیاری و مطالب دیگری که به طور تنگاتنگ با مادر شدن ارتباط مستقیم دارد، دروسی ارائه میشود؟
با طرح این پرسش به فکر بنشینیم : در سیستم آموزش عالی کشور تا چه میزان مهارت مادر خوب و موفق بودن را به دختران جوان آموزش میدهیم، هم اکنون در نظام آموزش عالی کشور، دروس عمومی در حوزه زنان و خانواده وجود دارد؟
نظام آموزش عالی کشور میتواند در تمام سطوح مانند کارشناسی و کارشناسی ارشد از ظرفیت خود برای ارائه دروس عمومی در بحث زنان و خانواده به دانشجویان دختر استفاده کند؛ این مطالب و موضوعات برای دخترانی که در آینده پزشک، مهندس یا زن خانهدار میشود، ضروری بوده و شیوههای مدیریت یک زندگی موفق را به آنها آموزش میدهد.
در حال حاضر در کشور نقش مادری را به عنوان یک هدف مهم برای زن در نظر میگیریم، لذا هر عاملی که موجب کمرنگ شدن نقش مادری شود معضلاتی را برای زنان در خانواده ایجاد میکند.
در حالی که اسلام تفاوتهای جنسیتی زن و مرد را مد نظر قرار میدهد بر این اساس ساز و کاری را برای تقویت نهاد خانواده ارائه میکند؛ نادیده انگاشتن تفاوتهای میان زن و مرد در تمام حوزهها ریشهایترین خشونت علیه زنان است.
قوانینی که در غرب در زمینه دفاع از حقوق زنان و رفع خشونت علیه آنها تدوین میشود از جریانات فمینیستی ریشه گرفته است؛ از این رو به جای اینکه در خدمت خانواده قرار بگیرد به قوانین ضد خانواده تبدیل شده و ظلمی مضاعف را به زن تحمیل میکند؛ بی هویتی خانواده، انکار اقتدار پدر و فراموشی نقش مادری مصادیقی است که خشونت علیه زن و خانواده را ایجاد میکند که بستر آن نگاه فمینیستهاست.
بنده تحقیقات زیادی در زمینه فمنیسم داشتم و کاملا مطالب شما درسته...
ممنون!