نداشن اعتماد به نفس به معنی خصوصیتی « همه یا هیچ » نیست. برخی از مردان، آنقدر بی ثبات و دچار ضعف اعتماد به نفس هستند که تقریبا ایجاد رابطه ای پایدار با آنها ناممکن است.
اگر از زنان بپرسید حاضرند با مردی که دچار ضعف اعتماد به نفس است ازدواج کنند یا نه، مطمئنا جواب آنها منفی خواهد بود، اما دقیقا این همان کاری است که بسیاری از زنان انجام می دهند.
در واقع یک مرد با اعتماد به نفس پایین، ممکن است برای برخی از زنان جذاب هم باشد به خصوص اگر برخوردهای قبلی شان با مردان خودشیفته ای بوده باشد که فقط به خودشان فکر کرده اند و توجهی به آنها نداشته اند. از دیدگاه زنی که با چنین مردانی برخورد داشته، ممکن است آنها حساس و علاقه مند جلوه کنند،
خجالتی و محجوب باشند و زیاد به نظرات اطرافیان اهمیت بدهند، اما باید مراقب بود چون این تمام ماجرا نیست؛ این مرد با اعتماد به نفس پایین ممکن است تا آخرین ذره عشق را بگیرد
و در مقابل چیزی به طرف مقابل ندهد. علاوه بر این برای کسب حس اعتماد به نفس می تواند بلاهایی را سر شما بیاورد که تحملش برای هر کسی غیرممکن است!
ویژگی های مرد با اعتماد به نفس پایین
افراد با شخصیت با اعتماد به نفس پایین نشانه های کلیدی دارند که باتوجه به آنها می توانید این افراد را شناسایی کنید:
1. نیاز مداوم به تایید
آنها به سرعت اعتماد به نفسشان را از دست می دهند. با کمترین مشکلی سخنانی مانند «چه کار احمقانه ای کردم » یا « همیشه بد می آورم » به زبان می آورند.
1. حسادت و انحصارطلبی
این مردان چندان اجتماعی نیستند، اما با دوستان و خانواده شان رابطه نزدیکی دارند. آنها به شما می چسبند و اجازه نمی دهند حیطه فردی خود را داشته باشید. عشق آنها بیشتر شبیه یک تار عنکبوت است که شما باید همیشه گرفتار آن باشید در غیر این صورت او از شما رنجیده می شود.
2. بی اعتمادی
آنها به دیگران بی اعتمادند، همیشه به انگیزه های دیگران شک می کنند و معتقدند ازشان سوءاستفاده می شود.
در نتیجه همیشه از دیگران انتقاد و به سرعت خطاهای آنها را پیدا و به آنها اشاره می کنند.
از انتقادهای همسرشان درمورد اعضای خانواده و دوستانشان یا مورد سوال قراردادن انگیزه های آنها، بسیار ناراحت می شوند، چون فکر می کنند آنها تنها کسانی هستند که خالصانه دوستش دارند.
- زندگی با مرد دچار ضعف اعتماد به نفس
نداشن اعتماد به نفس به معنی خصوصیتی « همه یا هیچ » نیست. برخی از مردان، آنقدر بی ثبات و دچار ضعف اعتماد به نفس هستند که تقریبا ایجاد رابطه ای پایدار با آنها ناممکن است.
در این موارد همسران فقط باید از انجام کارهایی که این بی ثباتی را تشدید می کند، بپرهیزند. اگر تا الان با چنین خصوصیاتی آشنایی نداشتید و حالا می بینید که کار از کار گذشته و با چنین مردی در شرف ازدواج هستید، به این نکات توجه کنید.
- مسوولیت ضعف اعتماد به نفس طرف مقابل را نپذیرد
سعی نکنید با اطمینان دادن مداوم به طرف مقابل و تغییر سبک زندگی برای تطبیق یافتن با او، با ضعف اعتماد به نفس او کنار بیاید.
شما با انجام این کار ناآگاهانه مسوولیت نقص شخصیتی طرف مقابل را به دوش می گیرید. اگر مردی که قصد دارید با او ازدواج کنید، بی اعتماد به نفس است، ابتدا باید این نقیصه را بشناسید.
این احساس اعتماد به نفس پایین، قبل از آشنایی با شما هم در او وجود داشته و فقط خود او می تواند این مشکل را حل کند.
- شیوه زندگی تان را به خاطر ضعف اعتماد به نفس طرف مقابل تغییر ندهید
مرد با اعتماد به نفس پایین تمایل دارد عرصه زندگی را بر شما تنگ کند، همیشه در حال سرزنش دیگران باشد و به طور غیرعادی حسادت عاطفی از خود نشان دهد.
چنین مردی ممکن است بخواهد شیوه زندگی تان را مطابق ذهنیات نادرست او تغییر دهید و به شما فشار آورد که روابطتان را حتی با اعضای خانواده تان، محدود کنید یا به کوچک ترین جزئیات سر و وضع شما کار داشته باشد.
هرچه بیشتر زندگی تان را به دلیل حس اعتماد به نفس پایین او تغییر دهید، کمبود اعتماد به نفس او بهبود نمی یابد و حتی بدتر هم می شود، بنابراین از ابتدا نباید تن به چنین خواسته های غیرمنطقی ای بدهید.
خبر خوب این است که می توان بر ضعف اعتماد به نفس فرد غلبه کرد، اما این کار فقط هنگامی قابل انجام است که شخص قبول کند دچار چنین شخصیتی است و باید برای حل این مشکل اقدام کند و از روان شناسان کمک بخواهد.
شناخت! شناخت! شناخت! با تاکید بر این کلمه طلایی است که میتوانید اطمینان لازم برای انتخاب شریک زندگی را پیدا کنید اما هرچیزی راهی دارد و شناخت هم بهراحتی بهدست نمیآید.
راههای شناخت طرف مقابل زیاد است شاید بتوان گفت به تعداد آدمها راه وجود دارد اما نشانههایی وجود دارد که میتواند مثل میانبر عمل کند و کمک کند طرفین در مدت کوتاه آشنایی قبل از ازدواج به شناخت قابلقبولی برسند.
در مورد انتخاب همسر باید از فاکتورهای گوناگونی استفاده کرد. در جلسات حضوری بیشتر باید توجه به مسائلی مانند: تعادل روحی، سلامت جسمانی، قیافه ظاهری و نگاه کلی فرد به زندگی مورد توجه قرار گیرد. برای بهدستآوردن تعادل روحی که اهمیت بسیار زیادی دارد، باید رفتار فرد مورد توجه قرار گیرد.
مرد منزوی: لذت برای آنها معنا ندارد
مردانی که سرنوشتشان تنها زندگی کردن است، نمیتوانند همسران خوبی باشند. بهترین توصیف برای مرد منزوی سرد، بیاحساس و تنهایی است.
این 3 ویژگی همواره همراه این فرد است. او هیچ علاقهای به ارتباط صمیمی و نزدیک با دیگران ندارد و برقراری رابطه برایش لذتی ایجاد نمیکند. ضمن آنکه از فعالیتهای فردی بیشتر لذت میبرد و در واقع آنها را ترجیح میدهد.
بهطور کلی تعداد فعالیتهای لذتبخش در زندگی این فرد بسیار کم است. این فرد درنهایت با یک یا 2 نفر از اعضای خانواده خود ارتباط صمیمیتری برقرار میکند.
معمولا این مرد منزوی در برخورد با دیگران و از جمله همسرش نمیتواند هیجان مناسبی از خود نشان دهد. او بسیار کمحرف و بیتوجه است و گاهی اوقات مرموز به نظر میرسد. مرد منزوی عاشق تنهایی است و آرامش و لذتش در تنهایی خلاصه میشود.
مردانی که هیچ دوستی ندارند
مرد منزوی عموما بهدنبال فعالیتهایی است که فرد دیگری در آن حضور ندارد، چه فعالیت شغلی و چه تفریحی.
این فرد دوست صمیمی نداشته و تمایلی هم به صمیمت ندارد و نبودن ارتباط برایش اصلا آزاردهنده نیست. هوش هیجانی این فرد که شامل شناخت احساسات و هیجانات خود و دیگران و همچنین درک این احساسات و ارائه پاسخ مناسب است، بسیار پایین است.
از سوی دیگر نداشتن مهارتهای اجتماعی و رابطه نداشتن با دیگران باعث میشود فرد دست و پا چلفتی و عجیب به نظر برسد. این فرد بیشتر وقت خود را در خانه میگذراند و سراغ شغلهایی میرود که در جاهای دور و حتی مرزی باشد و کسی آنجا حضور نداشته باشد. مطالعات نشان داده، این اختلال شخصیت در مردان بیشتر از زنان به چشم میخورد.
شاید این مرد شریک کاری خوبی باشد زیرا توقعی از شما ندارد در حقیقت کاری با شما ندارد او در پیله انزوای خود میماند و از اینکه کسی بخواهد وارد پیلهاش شود، مضطرب و ناراحت میشود. او به هیچوجه توان برآوردهکردن نیازهای عاطفی همسر را ندارد.
ازدواج بیفایده با مردان منزوی
اگر مرد منزوی ازدواج کند، موازی با همسرش زندگی میکند نه کنار او. او به زندگی خودش میپردازد و عقیده دارد همسرش هم باید زندگی خودش را داشته باشد. گوشهگیریش باعث میشود در چشم دیگران فردی فاقد اعتمادبهنفس به نظر برسد که البته همین خصوصیت برخی دختران را تحریک میکند که نقش یک مراقب و ناجی را برای این فرد ایفا کنند.
این دختران مانند مادری که برای فرزندش دلسوزی میکند، با او رفتار میکنند اما باید آگاه باشند فردی را برای همسری انتخاب کردهاند که اصلا نیازی به آنها ندارد. معمولا دخترانی که شخصیت حمایتکننده دارند، جذب مرد منزوی میشوند، زیرا از کمککردن و حمایت از او لذت میبرند.
این ارتباط آنقدر پیش میرود که خود این دختران پیشنهاد ازدواج میدهند و معمولا این مرد که در امور ارتباطی بهصورت منفعل عمل میکند، گاهی بدون انگیزه جدی با این خواسته موافقت میکند. شروع و پایان رابطه هیچ تاثیری بر این مرد ندارد. در بسیاری از افراد شروع ارتباط در آنها شوق ایجاد میکند اما برای این فرد آغاز ارتباط هیچ هیجانی ندارد.
بهتر است دختران مراقب این موضوع باشند که درست است که دلسوزی و حامی بودنشان باعث جذب میشود ولی باید بدانند که هیچوقت این فرد از پیله انزوای خودش خارج نمیشود و آنها هیچوقت نمیتوانند او را تغییر دهند و تاثیری جدی روی او بگذارند.
مرد خودپسند: فقط باید از او تعریف کنید
مرد خودپسند به نوعی ادعای سروریکردن به دیگران را دارد اما در برقراری رابطه صمیمانه عملا ناتوان است. او در رابطه عاطفی تلاش میکند چهره زیبا و خاصی از خود نشان دهد و فردی را انتخاب میکند که اهل تعریف و تحسین باشد. این تیپ مردها در برخوردهای اولیه دوستداشتنی هستند،
زیرا رفتارشان نشان میدهد، بسیار اعتمادبهنفس بالایی دارند و افراد توانا و موفقی هستند. ولی به مرور دروغها و رویاپردازیهایشان آشکار میشود. او آنقدر راجع به تواناییها و ویژگیهایش صحبت میکند که موفق میشود طرف مقابلش را تحتتاثیر قرار دهد.
این اختلال در بین دیگر اختلالهای شخصیت از پایایی بیشتری برخوردار است و این ویژگیها بهصورت مستحکمی در این فرد باقی میماند و احتمال تغییرشان بسیار پایین است. زندگی با چنین مردی زن را خسته و ناتوان میکند چون این فرد نمیتواند با او همدلی کند و هرچقدر هم او را مورد توجه و تمجید قرار دهد، بازهم برایش کافی نیست.
مرد وابسته: اعتماد به نفس در حد صفر
مهمترین ویژگی این شخصیت آن است که بهصورت افراطی نیاز به مراقبتشدن دارد. خصوصیت پررنگ دیگر این فرد توانایی نداشتن او در تصمیمگیری است. او حتی برای تصمیمگیریهای کوچک هم نیاز به کسانی دارد که نظر دهند یا روی تصمیمهای او مهر تایید بزنند.
این فرد بهدلیل ترس از تنهایی و طردشدن از سوی دیگران معمولا با کسی مخالفت نمیکند و سعی میکند همهجا خود را موافق نشان دهد و محبوب همه باشد.
اعتمادبهنفس این فرد بسیار پایین است اما در عین حال مهربان و خوب جلوه میکند. مرد وابسته، روحیه استقلالطلبی ندارد و همواره بهدنبال آن است که حمایت دیگران را داشته باشد و اگر این موضوع کمرنگ شود، حالش بسیار بد میشود.
او همه توانش را بهکار میگیرد که با دیگران هماهنگ باشد و حتی وقتی در جمع نظرش را میپرسند میگوید: «هرچه بقیه بگویند.» اما بدانید که اینکار را از روی رضایت انجام نمیدهد و فقط نمیخواهد مخالف کسی باشد یا اینکه دیگران رنجیده خاطر نشوند.
این مردان فقط عاشق خودشان میشوند
این فرد یک ازخودراضی به تمام معناست چون خودش را شخص بسیار مهمی میداند، معمولا راجع به تواناییهایش بسیار غلو میکند و خود را فردی ویژه میداند که فقط اشخاص بسیار مشهور و مهم قادر به درک او هستند. نیاز او به تعریف و تمجید در همه زندگی با او همراه است.
این فرد بهخصوص وقتی در زندگی زناشویی قرار میگیرد بهشدت این توقع را از همسرش دارد که با او به شیوهای ویژه برخورد کند و تعریف تحسین و تمجید را فراموش نکند. مرد خودپسند قادر به درک نیازهای عاطفی و احساسات همسرش نیست.
او 2 ویژگی دیگر هم دارد که در او دائمی هستند و آن هم حسادت و فخرفروشی است. مرد خودپسند علاقه خاصی بهخودش دارد و میتوان گفت عاشق و شیفته خودش است و همین باعث میشود نتواند علاقهمندی و عشقش را به فردی دیگر ابراز کند. موضوعی که اینجا باید به آن دقت شود این است که کسانی که دچار این اختلال هستند،
در ظاهر تلاش نمیکنند خودشان را بهتر از دیگران نشان دهند بلکه آنها باور دارند، توان و ویژگیهای خاص و منحصر به فردی دارند که دیگران این توان و ویژگیها را ندارند. این افراد از نظر دیگران متکبر و ناخوشایند جلوه میکنند و معمولا افراد تمایلی به برقراری ارتباط صمیمانه با آنها ندارند.
دریافت توجه خاص از سوی دیگران بسیار برایشان اهمیت دارد. حتی اینگونه مردان توقع دارند در محافل عمومی هم به شکل متفاوتی با او برخورد شود و احترام و توجه خاصی برای آنها قائل شوند. تا جایی که اگر این فرد به فروشگاه برود توقع دارد، فروشنده او را تحویل بگیرد و به او احترام ویژهای بگذارد.
تا جایی که گاهیاوقات سوال میکند «تو مرا نمیشناسی؟» و اگر فروشنده پاسخ منفی بدهد، تعجب کرده و او را سرزنش میکند و شروع میکند به غلوکردن راجع به تواناییها و داراییهایش و افراد مهم و مشهوری که با آنها تعامل دارد. این فرد بهراحتی حرف شما را قطع میکند زیرا باورش این است که حرفهای خودش بهمراتب از حرفهای شما مهمتر است.
با مردهای «چسبی» ازدواج نکنید
مشکل مرد وابسته این است که آنقدر به همسرش میچسبد که او را میرنجاند و اجازه نفسکشیدن را به او نمیدهد. این فرد گاهی اوقات قبل از اینکه به همسرش اینگونه وابسته شود، نسبت به مادر یا پدرش این احساس را دارد. شخصیت این فرد که به اصطلاح «چسب» هم به او میگویند،
اجازه نمیدهد طرف مقابلش حیطه شخصی داشته باشد. بهگونهای که طرف مقابل رنجیدهخاطر میشود و مایل است از او فاصله بگیرد. اگر شما همسر این فرد باشید و بخواهید به او استقلال بدهید، دچار اضطراب و سرخوردگی و احساس امنیت نداشتن میشود.
او همیشه میترسد محبوبش را از دست بدهد یا محبوبش او را ترک کند. نیاز به توجه و محبت همواره در این فرد وجود دارد و گاهی اوقات فردی که در زندگی مشترک با این فرد قرار میگیرد، دچار این احساس میشود که در حال فرزندداری است نه همسرداری. نداشتههای مرد وابسته برایش پررنگ است و همیشه نیمه خالی لیوان را میبیند. در آشنایی برای ازدواج، ابتدا همهچیز خوب به نظر میرسد
زیرا یک فرد حرف گوشکن و تابع به نظر میآید اما بهتدریج رابطه با او طاقتفرسا میشود چون توقعاتش زیاد میشود تا جاییکه شما توان برآورده کردن این نیازها را ندارید و برای هر چیزی از شما تایید میخواهد و اگر برخلاف میلش عمل کنید، خواهید دید که به شما وابستهتر میشود.
درنهایت زندگی با این مرد شما را از نظر روانی فرسوده میکند. در این مورد هم دخترانی که شخصیت حامی و ناجی دارند، بیشتر جذب چنین فردی میشوند.
مرد نمایشی: بازیگرانی که در زندگی مشترک هم بازی میکنند
مرد نمایشی باید در مرکز توجه دیگران باشد. رفتارهای او سطحی و اغراقآمیز است و پشتوانه فکری و تعقل ندارد او همانند یک طبل توخالی است و حساسیت بسیار بالایی نسبت به ظاهر خودش دارد. او
همچنین علاقه فراوانی برای رفتن به فروشگاه و آرایشگاه دارد. او شیفته مهمانیرفتن است و در مهمانیها با انجام رفتارهای غیرمتعارف یا پوششهای عجیبوغریب جلب توجه میکند.
این تیپ بیشتر مستعد بازیگری است و رفتارهایش بسیار اغراقآمیز و ظاهرش پر زرقوبرق است که بیشتر برای بازیگری مناسب است. ماهیت رابطه عاطفی برای این فرد بیشتر ماهیت یک بازی را دارد. او در عین اینکه رابطه عاطفی را دوست دارد و خیلی سریع هم عاشق میشود
ولی نوع افکار و رفتارش برخی اوقات ابلهانه به نظر میرسد. او خیلی زود صمیمی میشود طوری که گمان میکنید مدتهاست شما را میشناسد. این افراد در تئاتر و سینما اشخاص موفقی میشوند اما مشکل اینجاست که در زندگی شخصی هم بازیگر هستند.
آنها افکار شخصی کمی دارند و بیشتر به این فکر میکنند که چطور بقیه را تحتتاثیر قرار دهند. مرد نمایشی بهشدت تلقینپذیر است، او به سرعت به دیگران اعتماد میکند و همچنین سریع تغییر عقیده میدهد.
زندگی با این فرد از طرفی میتواند جالب باشد زیرا واقعا به شما وابسته میشود اما در عین حال همواره در حال جلب توجه است.
بهخصوص برای جنس مخالف او در ابتدای ارتباط بسیار صمیمی است ولی در عین حال هیجانی و زودرنج است. چیزی که نمیتواند آن را تحمل کند، بیتوجهی است. دخترانی جذب این افراد میشوند که فقط به ازدواج فکر میکنند و به کیفیت و غنای آن فکر نمیکنند.
مهمترین نکتهها در ازدواج
از دیگر اشخاصی که برای ازدواج مناسب نیستند، میتوان به کسانی که هوش اجتماعی و هیجانی پایینی دارند، اشاره کرد، همچنین میتوان به افراد دچار اختلال کنترل تکانه که افرادی هستند که کنترل مناسبی روی ابراز هیجانات خود ندارند و بعضا همانند انبار باروتی میمانند که انفجارشان قابل پیشبینی نیست، اشاره کرد.
در عین حال مردانی که دچار اختلال خوردن هستند و نیز شخصیت توفانی، شخصیت منفعل_مهاجم، شخصیت افسرده یا مایوس نیز در این دسته قرار میگیرند. در کنار توجه به نکات ارائه شده به منظور به دام نیفتادن، دقت به نکات دیگری برای یک انتخاب مناسب حائز اهمیت است از جمله:
بهتر است دختروپسر در تناسبهای ظاهری، سنی، تحصیلی، مذهبی، قومی، فرهنگی، اقتصادی و خانوادگی، تناسب و تشابه قابلقبولی داشته باشند،
در عین حال توجه به سن ازدواج در کنار رشد عقلی، شناختی و هیجانی و همچنین اهمیت به موضوع تحقیق در مورد فرد و خانوادهاش از منابع موثق هم حائز اهمیت فراوانی است.
از یاد نبریم درصورت مشاهده تفاوتهای عمیق یا وجود مسائل خاص تفکر به اینکه او را تغییر خواهم داد یا پس از ازدواج درست میشود منطقی به نظر نمیرسد. از یاد نبریم یک انتخاب مناسب، قدمی بزرگ برای ایجاد یک رابطه مطلوب و ساختن یک زندگی سالم محسوب میشود.
به عقیده من تا زمانیکه یک شخص شناخت مناسبی از خودش، نیازهایش، الگوهایش و همچنین شناخت و درک نیازها و ویژگیهای جنس مخالف خود کسب نکرده باشد ورود به ارتباط مهمی مانند دوره شناخت برای ازدواج گامی پر مخاطره به نظر میرسد. به امید شناخت و آگاهی بیشتر که منجر به انتخابی عاقلانه برای یک زندگی عاشقانه میشود.