شاید تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که چرا برخی از رفتار مردان منطقی و قابل توجیه نیست! اینکه آنان خود را تافته جدا بافته میدانند. ولی همین مردان در برقراری ارتباط با همجنسهای خود بسیار پر حرف و معقول به نظر میرسند. حال چرا و چگونه این قبیل مردها در رفتارها و برخوردهایشان با
همسران خود، اندکی تأمل یا بیتوجهی نشان میدهند، بسی جای تفکر، اندیشه و تأمل دارد. البته نمیخواهیم همه را به یک چشم بنگریم و این یک قانون کلی نیست! نه نمیخواهیم از اصل «تعمیم» که در روانشناسی تعریف شده است، استفاده کنیم.
ولی با اندکی بینش و آگاهی، به این واقعیت دست مییابیم که برخی از مردان آن چنان تمایلی ندارند که با همسران شان سخن بگویند یا به عبارت بهتر آنان با همسران خویش، کمتر سخن میگویند!
حال چرا این رویکرد شکل میگیرد و اینکه دیدگاه و نگرش مردان در قبال این برخوردشان چه میتواند باشد، خود مقولهای است که نیاز به بررسی دقیق روانشناسانه و علمی دارد.
شاید با مطالعه و بازبینی در رفتار مردها، بیشتر بتوانیم در عملکردشان به نکات مهم و قابلتوجهی دست پیدا کنیم و البته این میسر نخواهد بود، مگر با اندکی صبر، حوصله، شکیبایی و نیز مهمتر ازهمه گذشت زمان!
پس شما نیز با ما همراه باشید تا بتوانیم در اینباره با شما به نکاتی اشاره کنیم!
در ادامه میخواهم از زبان مردی که برای مشاوره نزد من آمده بود، چند جملهای را برایتان تعریف و نقل قول کنم.
مرد گفت: «پدرم وقتی که من حرف میزنم به من میگوید: حرف زدن کار ارزشمندی نیست! »
«یادت باشد که سکوت کردن مانند طلا با ارزش است! »
این حرف پدرم در گوشم همیشه بوده و نمیدانم آیا این روش او درست است یا خیر؟ !
حال میخواهم به یک اصل کلی اشاره کنم و آن اینکه:
به طور کلی، برای یک مرد طبیعی است که خیلی بی روح، ساکت و خشک، باشد و اینگونه تصور کند.
خانمها به یاد داشته باشید، که مرد این حالت را از دوران کودکی و بر حسب آنچه که با او رفتار کردهاند، فرا گرفته است!
حتما چنین مردی، پدرش فردی سختگیر، منزوی، کم حرف و در یک کلام رویه پدرسالاری در زندگیاش حکمفرما بوده است!
پس چنین مردی، مفهوم و معنای حرفهای روزانه اجتماعی در روابط بین آدم ها، به ویژه ارتباط با همسر را به خوبی نمیتواند ارزیابی نماید.
برای توضیح بیشتر باید عنوان کرد، زمانی وجود دارد که مرد ممکن است بر خلاف آنچه که به او آموخته شده، راز و حرف دلش را با همسرش مطرح سازد و با گونهای احساسی عاطفی در رویه زندگی اش با او برخورد و رفتار کند، ولی بیشتر اوقات واکنشها و بازتابهای
منفی همسرش، او را باز به همان ساختار قبلیاش باز میگرداند. شاید بپرسید چرا؟ !
بدین دلیل که او احساس میکند تمام سعی، تلاش و کوششهایی را که به کار گرفته بود تا اینکه شما (خانم) را به عنوان راز دار زندگیاش بداند، همگی بیحاصل مانده و تمام حرفهای او نا بجا از آب در آمده است
و بدین سان او صحبتهایش را با شما که همسرش هستید، به مرور زمان محدود و اندک میکند تا اینکه به جایی میرسد که دیگر حرفی برای گفتن با شما و در حضور جمع ندارد! «آیا به نظر شما این ساختار در قالب شخصیتی شما و همسرتان میگنجد؟ ! »
مردان، بیشتر برای آنچه که منجر به شوخی و خنده میشود یا برای برخی رفتارها که همسرشان را شاد کنند، دچار نوعی تردید و شک میشوند، چون نمیدانند که عاقبت اینگونه برخوردهایشان چیست و چه پیامدهایی را میتواند با خود به همراه داشته باشد؟ !
پس بسیاری از مردان به این نتیجه میرسند که، اگر همسرانشان واقعا آنها را میشناختنتد، هرگز از بیان این گونه رفتار شوخی و مزاحگونه آنان، ناراحت و رنجیده خاطر نمیشدند
و میتواستند آن را به راحتی با شریک زندگیشان در میان بگذارند و مطرح کنند. اما به جای آن ترجیح میدهند که دهان خود را بسته نگاه دارند، حرف دلشان را نگویند و چیزی بین آنان رد و بدل نشود!
حتی شاید شما این را شنیده باشید که مردان در میان خودشان بسیار این جمله را گوشزد کردهاند: «به
همسرت این جمله را نگو». بنابراین مردان سعی و تلاش میکنند، تا عمق و واقعیت احساسات خود را
با همسرشان در میان نگذارند. حال این پرسش شاید در ذهن شما ( خانمها )، مطرح شود که: چرا مردها در هنگام بیان
احساسات خود، احساس خطر و شک میکنند؟
چرا بعضی از مردها مطرح کردن احساسات و عواطف خود را کاری سخت و خطرناک تصور میکنند؟ !
زمانی که مردها میخواهند احساسات خود را مطرح کنند، ولی پاسخ منفی از جانب همسران خود دریافت مینمایند در این صورت است که احساس میکنند باید ساکت، آرام و بیصدا بمانند!
پس بنابراین اجازه دادن به مردان برای بیان حرفها و ناگفتههای درونی شان بسیار میتواند از لحاظ روحی روانی به آنان کمک کند تا شاید با شرایط جدید، خود را اندکی سازگار سازند. بیشک شما (خانمها) در این امر خطیر و مهم، باید به آنها کمک کنید.
یقین بدانید، زمانی که شما احساسات و عواطف درونی آنان را خیلی خوب لمس میکنید و برای شخصیت آنان احترام و ارزش قائل میشوید،
مردان (شوهران شما)، نیز به راحتی میتوانند به آن اعتماد به نفس و عزتنفس لازم و کافی دست یابند و هر آنچه را که در ذهن، فکر و تصورات شان میگذرد، برای شما که همسرشان هستید، بازگو کنند.
پس اندکی تلاش، صبر، حوصله و گذشت میتواند ضامن، یک رابطه مشترک ایدهآل باشد، فراموش نکنید. حال پس از اینکه به پرسشهای مطرح شده شما پاسخ دادیم، درباره مقوله و پرسش دیگری با شما سخن میگوییم و آن اینکه: «چرا شوهر شما میترسد که رازهای درونی خود را با شما مطرح کند»؟ !
چرا مردها از بازگو کردن رازهای دل خویش برای همسران شان هراس دارند؟ !
در پاسخ به این پرسش در ادامه بحث قبلی باید بگوییم که اساسا راحت ترین، آسان ترین و معقولترین راه حل ممکن برای یک مرد این است در صورتی با همسر خود، راز دلش را بیان نماید که احساساتش را میپذیرد و میداند چه رفتاری با او داشته باشد.
و کلام آخر اینکه: زنی که واقعا به جلب توجه و عشق شوهرش ارزش و اهمیت میدهد، باید بیشتر به او توجه کند، بیشتر از گذشته به او فکر کند، به او مجال اندیشیدن و سخن گفتن بدهد، در بین صحبتهایش از خود چیزی مطرح نکند که باعث رنجش خاطر آن مرد شود.
پس خانمها، برای اینگونه رفتارها و بهتر شدن رابطهتان با همسر خود، باید درباره همسرتان در تمام مسائل و رویدادهای زندگی مشترک، نظر مناسب و خوبی داشته باشید و همواره و در تمام مراحل زندگی خود را شریک زندگی، آن هم به معنای واقعیاش بدانید.
پنجشنبه 15 خرداد 1393 ساعت 19:16