اگر زن به این موضوع توجه داشته باشد که مردها، ذهنشان را به موضوع بهخصوصی جلب میکنند، میتوانند با پرت نکردن حواس او، از بروز بسیاری از اختلافات جلوگیری کنند. اگر زن میخواهد توجه همسرش را به موضوعی جلب کند، باید از روش مناسبی استفاده کند. میتواند به همسرش بگوید که میخواهد با او حرف بزند و بعد وقتی همسر، حواسش را متوجه او کرد، درباره مطلب مورد نظرش حرف بزند.
زن به جای اینکه بیمقدمه شروع به صحبت کند، میتواند به همسرش بگوید: «عزیزم میدانم که گرفتار هستی اما همین حالا به کمک تو احتیاج دارم. ممکن است یک دقیقه وقت خودت را به من بدهی؟ »
این طرز برخورد، به مرد امکان انتخاب میدهد. به او فرصت میدهد تا حواس خود را متوجه زنش کند.
با علم به این موضوع زن میداند که اگر همسرش همه حواس خود را به او ندهد، بدین معنا نیست که به او اهمیت نمیدهد بلکه علتش این است که توجه او قبلا به جای دیگری معطوف شده است؛ مثلا اگر مرد در حال تماشای برنامه اخبار تلویزیون است، هرگز عاقلانه نیست که در همان زمان، انجام کاری را از او بخواهید. در این زمان میتوانید از او بپرسید: «کی میتوانیم با هم حرف بزنیم؟ » اگر جواب بدهد که همین حالا و در ضمن تلویزیون را خاموش نکند، معلوم میشود که او به اشتباه گمان میکند که میتواند دو کار را به طور همزمان انجام بدهد. بیجهت فریب نخورید و بعدا او را به خوب گوش ندادن متهم نکنید.
زنها نیاز به احساس امنیت دارند.
یکی از اساسیترین نیاز ما زنها در روابط صمیمیمان این است که احساس امنیت کنیم. احساس عمیق و درونی از اینکه رابطهمان محکم و استوار و ماندگار است و اینکه نامزد یا همسرمان در عشق خود جدی و ثابتقدم است و به ما نیز متعهد و پایبند.
به طوری که به عشق او اعتماد کنیم و بنابراین بتوانیم به خود نیز اجازه دهیم تا تمام و کمال عشق بورزیم و جز عشق پاسخ نگیریم.
این امنیت عاطفی کلید گشایش دل و جان زن محسوب میشود. هنگامی که ما زنها احساس امنیت میکنیم، میتوانیم آرامش خاطر داشته باشیم و بدرخشیم.
هرچقدر ما زنها خود را باسواد، آزاد، مستقل و متکی به خود بدانیم اما بازهم بخشی از روح و روان ما وجود دارد که همواره با آن در حال نبرد و سر و کله زدن هستیم و همواره نیز خود را به این دلیل سرزنش میکنیم اما هرگز قادر نیستیم بر آن چیره شویم یا آن را از میان برداریم و یکی از رازهای ناگفته ما زنها نیز همین است.
همسرتان را بپذیرید!
طی چند سال گذشته، طرز تفکر زنان و مردان بسیار عوض شده است. در بسیاری از موارد، زن و مرد تمایل دارند کارها و رفتارهایشان شبیه طرف مقابل باشد.
این امر را بزرگترین علت شکست روابط زناشویی در دنیای امروز میدانند.
در واقع میبایست همسرمان را همانگونه که هست، بپذیریم نه اینکه قصد داشته باشیم او را به طور کامل تغییر دهیم.
زن و مرد آنقدر با هم تفاوت دارند که گویی هرکدام متعلق به یک سیاره دیگر هستند. روشهای برقراری ارتباط، تفکر، ابراز علاقه و … در زنان و مردان کاملا متفاوت است.
مردان، موفقیت، استقلال، سود، کارآیی و قدرت را تحسین میکنند و بیشتر به هدف و نتیجه میاندیشند تا روابط افراد، در حالی که زنان طالب تغییر و تنوع، ابراز احساسات، هدیه و روابط صمیمانه هستند. زنان بیش از هر چیز شیفته توجه، گوش کردن، تفاهم، احترام، محبت و علاقه، قدردانی، پذیرش احساسات و تغییرات رفتاریشان از طرف مقابل هستند.
تمایلات مردان نیز به گونهای دیگر است؛ آنها بیشتر تمایل دارند مورد تعریف و تمجید قرار گیرند، همسرشان به آنها اعتماد کند و او را همانطور که هست، بپذیرد بدون اینکه قصد تغییر او را داشته باشد. در این صورت شانس زندگی زناشویی را بالا بردهایم.
درک و قبول شریک زندگی مانع دلسردی، ناامیدی، بغض و کینه میشود به علاوه این تفاهم و درک مطلوب، باعث میشود نیازهای طرف مقابل نیز کاملا تامین شود.
در سایه چنین ارتباطات متقابلی، زن و شوهر یک گام به جلو برمیدارند، در نتیجه خود را برای پیشرفت زندگی آماده میکنند و کوچکترین فرصتها را برای ایجاد روابطی رضایتبخش و کاملا استوار غنیمت میشمارند.
پنجشنبه 15 خرداد 1393 ساعت 19:25