همسر

همسر

همسر
همسر

همسر

همسر

دردسرهای عشق یک‌طرفه

شاید باور نکنید، حتی خودرو و منزل مسکونی مان را به نام او انتقال سند دادم و چون خیلی دوستش داشتم حق طلاق را نیز به همسرم واگذار کردم ولی باز هم فایده ای نداشت.

این اواخر ساغر برخورد بسیار تحقیرآمیزی داشت و کار به جایی رسید که ما فقط به اسم و در ظاهر زن و شوهر بودیم.

احساس خوبی نسبت به دختر همسایه مان داشتم و هر روز که می خواستم به سر کار بروم چند دقیقه منتظرش می ماندم تا بیاید و او را ببینم.

یک روز دلم را به دریا زدم و از ساغر خواستگاری کردم. مرد جوان در دایره اجتماعی کلانتری؟ مشهد افزود: او ابرویی بالا انداخت و با لحنی تند گفت: بهتر است پایت را اندازه گلیم خودت دراز کنی.

با شنیدن این حرف، قلبم گرفت و موضوع را به مادرم اطلاع دادم. خانواده ام گفتند با این ازدواج موافق نیستند اما من که می خواستم به هر قیمتی شده ساغر را به دست بیاورم چند روزی از خانه قهر کردم. والدینم که آبروی خودشان را در خطر می دیدند با خواسته ام موافقت کردند و به خواستگاری دختر مورد علاقه ام رفتند.

پدر و مادر ساغر با روی باز ما را پذیرفتند و آن ها حتی دختر خود را در منگنه قرار دادند تا به این ازدواج تن بدهد. مرد جوان افزود: من ساغر را با مهریه ای سنگین به عقد خودم درآوردم و ما زندگی مشترک خود را زیر یک سقف سرد و بی روح آغاز کردیم.

ساغر مرا دوست نداشت و این احساس خود را در حرکات و رفتارش نشان می داد. من خیلی از کارهای او را نادیده می گرفتم و با صبوری سعی داشتم همسرم را راضی نگه دارم. ولی با وجود گذشت؟ سال هیچ تغییری در احساسات ساغر به وجود نیامد و او روز به روز از من بیشتر فاصله می گرفت.

شاید باور نکنید، حتی خودرو و منزل مسکونی مان را به نام او انتقال سند دادم و چون خیلی دوستش داشتم حق طلاق را نیز به همسرم واگذار کردم ولی باز هم فایده ای نداشت. این اواخر ساغر برخورد بسیار تحقیرآمیزی داشت و کار به جایی رسید که ما فقط به اسم و در ظاهر زن و شوهر بودیم. من که دیگر از این شرایط خسته شده بودم یک روز پس از جر و بحثی مفصل از خانه قهر کردم و به منزل پدرم رفتم.

برای این که تجدید روحیه ای پیدا کنم چند روزی همراه پدر و مادرم برای مسافرت به جزایر زیبای خلیج فارس رفتم و پس از بازگشت از سفر نیز؟ روز از او بی خبر بودم اما دیروز غروب ساغر در تماسی تلفنی که از دبی برقرار شده بود گفت: خانه و خودرو را فروخته و می خواهد برای همیشه به اروپا برود.

او می گفت وکیلش برای طلاق قانونی اقدام کرده است و …. با عجله خودم را به خانه پدر ساغر رساندم آن ها نیز از او اظهار بی اطلاعی کردند و من مانده ام با این سر بی کلاه و این همه مشکلات.

امیدوارم جوان ها در ازدواج و انتخاب همسر منطقی فکر کنند و هیچ پدر و مادری نیز فرزند خود را به ازدواج اجباری مجبور نکنند چون چنین ازدواجی هیچ ارزشی ندارد.
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد